مقالات

* استرس تحصیلی: نوجوانان برای موفقیت در تحصیل، تحت فشار قرار می گیرند، این مسئله به ویژه در تحصیلات عالی که هزینه های تحصیل بیشتر می شوند، اهمیت افزون تری پیدا می کند. در این شرایط خانواده‌های بیشتری به دنبال این هستند که برای فرزندان خود کمک هزینه‌های تحصیلی بگیرند و همین استرس وارد شده بر نوجوانان را افزایش می‌دهد. استرسی که کلاس‌ها، نمرات و تست‌ها به نوجوانان می‌دهند می‌تواند موجب افسردگی آنها شود. این مسئله زمانی تشدید می شود که فرد بخواهد از همه هم دوره ای های خود جلو بزند و شروع به رقابت با هم دوره ای های خود می کند.

* اضطراب اجتماعی یا فشار همسالان: در دوره نوجوانی افراد یاد می گیرند که چگونه جهان ناآرام و پیچیده تعامل اجتماعی را با روش های جدید مدیریت کنند. محبوب بودن در گروه همسالان برای بسیاری از نوجوانان اهمیت زیادی دارد و فقدان آن می تواند بسیار ناراحت کننده باشد.

فشار گروه همسالان در این دوره باعث می شود که افراد دست به کارهای خطرناکی مثل امتحان کردن داروهای غیرقانونی، مصرف مواد و سایر رفتارهای خشن دیگر بزنند که مکمن است برای نوجوانانی که چندان تمایلی به این رفتارها ندارند، خطرآفرین شوند. اما این افراد چون از این می ترسند که محبوبیت خود را در گروه از دست بدهند، این رفتارها را انجام می دهند.

* مشکلات عاشقانه: در سن نوجوانی عواطف عاشقانه تبدیل به یک بخش بسیار برجسته و تأثیرگذار در زندگی فرد می شوند. شکست های عاطفی و تجربه های ناخوشایند احساسی در این دوران می توانند باعث شوند که نوجوانان افسرده شوند.

* رویدادهای تهاجمی: مرگ یکی از عزیزان، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و یا سایر حوادث تهاجمی می‌توانند تأثیر بسیار مهمی بر روی فرد داشته باشند و موجب افسردگی و اضطراب او شوند. پس از اینکه یک آسیب در زندگی فرد روی داد، عملکرد عاقلانه این است که تغییر در رفتار و علائم افسردگی او مورد بررسی قرار گیرند.

* طلاق والدین: امروزه جدایی و طلاق والدین رایج تر از نسل های گذشته شده است، و این بر وضعیت احساسی فرزندان‌شان تأثیر گذار است. از هم پاشیدن خانواده و جدا شدن والدین از یکدیگر می تواند برای نوجوانان ناراحت کننده باشد و اغلب به افسردگی آنها منجر می شود.

* وراثت: تعداد قابل ملاحظه ای از مردم در سراسر جهان افسردگی دارند. اگر والدین و یا نزدیکان نوجوان از افسردگی رنج می برند، این می تواند شانس ابتلا به افسردگی را در او افزایش دهد و نوجوان نیز مستعد افسردگی باشد.

* بحران های مالی خانواده: حتی اگر نوجوان نان آور خانواده نباشد و مسئولیتی هم برای تأمین هزینه های خانواده نداشته باشد، تحت تأثیر وضعیت مالی ناامید کننده خانواده قرار می گیرد. اینکه نوجوان احساس کند که وضع مالی خانواده خوب نیست، برای او بسیار ناراحت کننده است. این مسئله به ویژه زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که فرد مجبور شود خانه و زندگی ای را که سال ها به آن عادت کرده است، ترک کند.

* غفلت از نیازهای جسمی و عاطفی نوجوان: اگر چه ممکن است اینگونه به نظر برسد که نوجوان فرد مستقلی است و از والدین خود جداست، ولی او هنوز نیازهای عاطفی و جسمی ای دارد که باید به آنها توجه شود. فقدان توجه والدین در هر دو سطح به افسردگی نوجوان منجر می شود.

* اعتماد به نفس پایین: داشتن اعتماد به نفس در نوجوانی کار ساده‌ای نیست. تغییر در ظاهر نوجوان و جوش‌ها و سایر علائم بلوغ، در کنار تنش‌های عاطفی ای که او در این سن دارد، بر اعتماد به نفسش تأثیری منفی می گذارد. و همین اعتماد به نفس پایین می تواند به افسردگی فرد منجر شود.

* احساس درماندگی: وقتی نوجوان احساس کند در معرض خطر قرار گرفته است و کنترلی بر شرایط ندارد، مستعد ابتلا به افسردگی می شود. احساس بی کفایتی و ناتوانی اغلب با افسردگی همراه است و حتی وضعیت موجود فرد را تشدید می کند.

منبع:برنا